زمان صفر

بنام آنکه جان را فکرت آموخت

حکیم جهان آفرین، هنگام خلق انسان دو نعمت در وجودش نهاد که به حق از باارزش ترین نعمت های کائنات می باشند. یکی دل و احساس و دیگری عقل؛

گویی ایندو به مثابه دو بال برای آدمی هستند که با برقراری تعادل بین آندو، انسان را یارای پرواز در آسمان هستند.

تاریخ زندگی بشر، پر است از سرگذشت های نامعلومی که بشر با افراط و یا تفریط در هر کدام از ایشان، علاوه بر زایل نمودن آن نعمتهای خدادادی، یا خود را در منجلابی از امور پست و حیوانی دیده که هر چه هوای نفسش می گوید، انجام می دهد و یا چون دستگاه بی اراده ای شده که یک سری امور تکراری و روزمره را بدون درک و احساس عمیق واقعیت آنها، انجام می دهد.

بله ، این دو نعمت یعنی عقل و دل، اگر در تعادل با یکدیگر رشد نیافته و به تعالی نرسند و یا اگر تربیتشان در مسیر صحیح نباشد، انسان را به قهقرایی می برند که برای بشر، جز تومی از انسانیتش باقی نمی گذارند. حال سئوال اصلی این است که:

چگونه می توان این دو نعمت خدادادی را به طور متعادل پرورش داد و آنها را در مسیر درست هدایت نمود؟

سلام

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین  |  به علی شناختم به خدا قسم خدا را

ببخشید که چند هفته بود نمی تونستم بنویسم | یک مقداری مشکلات داشتم | اگه خدا بخواد از هفته بعد می نویسم | یا علی !

...نمی دونم ،شاید اگه حقیقت رو بهش می گفتم بهتر بود| نه ...شاید هم اینطوری بهتر بوده | اصلا کسی چه می دونه | کاش یه کمی این فکرم رو به کار می انداختم

شاید بارها برام اتفاق افتاده

مطلب بالا رو میگم

یه کاری کردم بعد دو دو تا چهار تا کردم دیدم اشتباه بوده

عقل،فکر،قوه ادراک و تمیز و تحلیل اشیاء

عجب نعمتی...

کاش میشد صاحب نعمت رو شناخت

خدا رو میگم | راستی چقدر می شناسمش

زمان صفر...

یادمه جایی میخوندم انسان شریفی گفته "هرکس نفس خود رو بشناسه ،خدا رو میشناسه"

نفس،واژه ای غریب

اصلا یه چیزی بیام برای خودم یه سری مطالب رو درست در نظر بگیرم،یه سری تعریف رو مشخص کنم بعد...حالا جلوتر میرم

انسان:اشرف مخلوقات

ترکیبی از نور و ظلمت - نور و ظلمت ضد هم و نقیض یکدیگر هستن-

نور:قسمتی از وجود انسان که دوست داره خدا رو اطاعت کنه و از گناه بدش میاد

ظلمت : قسمتی از وجود انسان که دوست داره گناه کنه و میل به فرار از اطاعت خدا رو داره

عقل : مترادف نور

معرفت : هر فکری یا عملی که باعث بشه یه انسان به مردم خدمت رسانی کنه(خیلی سعی کردم چنین تعریفی بدم)

ببخشید

یه کمی حوصلتون سر رفت،تو پست قبلی گفته بودم تا خط مشخصی پیدا نشه فعلا می نویسم

یه جورایی می خوام یه قالب از انسان با معرفت که بتونه راه سعادت و بندگی رو طی کنه بسازم

تو این راه سعی کردمحتما از گفتار ائمه(علیه السلام) و اخبار مستند انبیاء استفاده کنم

تا ببینم چی میشه

بشنو این نی چون حکایت می کند / از جدایی ها شکایت می کند

سلام

خیلی وقت بود، دنبال یه وقت کافی می گشتم که بتونم یه سری از تفکراتم رو روی کاغذ بیارم. نمی دونم، اما معمولا بنا به یه سری دلایل - شایدم بیخودی - از این کار منصرف می شدم. اما حالا دیگه تصمیم گرفتم که اینکار رو بکنم.....

هنوز تصمیم جدی نگرفتم که اصلا درباره چی بنویسم - چون فعلا زمان صفره ، ذهنم هم خالی - اما می خواستم اعلان کنم که میخوام شروع به نوشتم کنم.

خیلی خیلی مایلم که راه و روش های یک زندگی مبتنی بر عقل و خرد که زندگی رو ساده و زیبا معنی می کنه رو تجربه کنم

حتما سریال یوسف پیامبر رو که از شبکه یک نشون میده ، دنبال می کنید. من اعتقاد دارم که مشی پیامبران - که اعم آن مردان حکیم و دانش میشه - همون مشیی هستش که دنبالش می گردم. فکر کنم بخوام در این باره چیزایی بنویسم، که اگه خط فکریم روشن بشه، به خواست خدا ادامش بدم.

راستی یه چیزی، از این به بعد 5 شنبه هر هفته راس ساعت 12 آپدیتم. این کار رو به این دلیل انجام می دم که وبلاگم از همین ابتدای کار منظم به نظر برسه. هنوز درست و حسابی به وبلاگم نرسیدم - سر فرصت براش همه کار می کنم -